پان ترکیستها و پنج نسل کشی در قرن بیستم
مهرداد احمدی ورامینی
مردمان ترک یا تُرکها یا تورکها (به ترکی: تؤرکلَر) مردمانی از نژاد زرد می باشند که گرچه در گذشته بیشتر در شرق چین و مغولستان قرار داشتند ولی اینکه بر اثر مهاجرت ها و تهاجم ها در آسیای غربی، بخشهایی از اروپای شرقی نیز ساکن شده اند. آنها به زبانهایی از خانوادهٔ زبانهای ترکیتبار سخن میگویند
خاستگاه اصلی مردمان ترکتبار، شرق چین و مغولستان بوده و این مردمان زرد پوست مغول سان به تدریج و با مهاجرت و قهر و غلبه در غرب آسیا، خاورمیانه، آناتولی و اروپای شرقی سکونت یافتند. و بخشهای بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز ترکزبان کردند. بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد میباشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند .
بسیاری از اقوام ترک شده و ترکزبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترکزبانان اخذ کردهاند، ( شبیه اتفاقی که در جاهایی مثل مصر و تونس و... شد که مردم آن نواحی با آن که عرب نژاد نبودند بر اثر قهر و غلبه اعراب زبان اصلی و مادری خود را از دست دادند و عرب زبان شدند و بدین وسیله در هویت عربی استحاله شدند . جالب این است که حتی بعضی ازاین عرب شده ها در تفکرات پان عربی و تعصب عربی از اعراب واقعی که ساکنان حجازند گوی سبقت را ربودند ! شبیه بعضی از ترک شده ها ) .
به هر حال اصطلاحاتی چون «خلقهای ترک» و «ترکان» به مفهوم قوم ترک و زرد پوست نیستند و نام ترک نیز فقط جنبهٔ زبانی دارد.
از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفتهاند بسیاری از اقوام ایشان ، در تاریخ قدیم هیچگاه خود و قوم خود را ترک نمینامیدند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پانترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجه بریتانیا به عثمانی این نام رفتهرفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند از :
باشقیرها، تاتارها، ناگایباکها، قزاقها، قرهقالپاقها، نوقای، کرائیم، قرهچای-بالکار، کومیک، کریمچاک، آلتاییها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسونها، قرهداغها، قرهپاپاخ، قشقاییها، افشارها، خلجها، گاگوز، اورومچیها، توینی، توفالارها، شورها، خاکاسها، تاتارهای چولیم، ازبکها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواشها، یاکوتها، دولگانها و غیره.
اما در خصوص مطلب اصلی ما که جنایتهای پان ترکیسم است . ابتدا بهتر است شمه ای از اندیشه های پان ترکیست ها را بیان کنیم ، پان ترکیستها به طور خلاصه طرفدار این اندیشه اند که همه سرزمینهایی که ساکنان آن به یکی از زبانهایی که ریشه آنها به زبانهای مغولی - آلتایی (شامل زبانهای ترکی، مغولی، تونگوزی)میرسد یکپارچه شوند . نخستین بار از سوی یک خاورشناس مجارستانی یهودی تبار بنام آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شدهبود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار میکرد. ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان. بعدها یهودیها و صهیونیستهای دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون به شکلدهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت. پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمیخوریم بنام آرتور ل. دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترکزبانها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد. این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترکان جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت.
پان ترکیسم و تاریخ سازی و شخصیت تراشی :
یکی از سیاست های اصلی پان ترکیستها تاریخ سازی یا به عبارت دیگر سرقت تاریخ و جعل تاریخ و نیز شخصیت سازی است ؛ به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روس : «هر جا که پرسش حل نشدهای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز میکنند»مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان ترکیست، بیان میدارد که «مسائل علمی حل نشدهای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساختهاست .
در ایران پان ترکیسم بر روی چند موضوع به گونهای برجسته متمرکز شدهاست و این جریانات مورد تحریف و وارونهنمایی در جهت مصادره به مطلوب اندیشهٔ پان ترکیسم قرار گرفته است :
۱. ضعیف نشان دادن و وابسته کردن زبان پارسی تنها به قوم پارس ( در حالیکه قومی به نام پارس هیچگاه وجود خارجی نداشته است و زبان پارسی زبان همه اقوام ایرانی بوده است . آنها می کوشند کم نقش زبان پارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک تمام اقوام ایرانی را کم رنگ نشان دهند .
۲. نشان دادن تباری غیر ایرانی برای قوم آذری (درحالی که آزمایشهای DNA نشان میدهد آذریها بیشتر ایرانی و سفید پوست هستند که ترک زبان شده اند نه ترک و زرد پوست )
۳. ارائهٔ آمارهای جمعیتی غیر از آمار رسمی کشور نظیر ۳۰ میلیون ترک ساکن در ایران
۴. یکسره رد کردن وجود اصطلاح و تبار آریایی و تاریخ ایران باستان و همچنین القاء این موضوع که واژه و نام ایران پیشینهای ندارد
۵. تحریف قراردادهای ترکمنچای و گلستان و اشاره به دو تکه شدن کشوری به نام آذربایجان در پی این قراردادها
۶. ترک خواندن مادها، سکاها، سومریها، عیلامیها، اورارتوییها، میتانیها، مانناییان، تورانیان، اشکانیان، سغدیها، مولانا، ابن سینا، نظامی گنجوی، فارابی بابک خرمدین و... ، درصورتی که خاورشناسان و تاریخدانان ترکتبار بودن اقوام ذکر شده را همیشه رد کردهاند .
۷. تاختن به بزرگان و نامآوران فرهنگی و تاریخی کشورهای پیرامون به ویژه ایران
۸. دست بردن در جاینامها برای مصادره این نامها به سود خود: اورمو (ارومیه)، باکی (باکو)، فارسستان (ایران)، افشاریورد (خراسان)
از کسانی که چنین تفکراتی را القا می کنند کسی چون دکتر پروفسور زهتابی است . ( آخرین و معروفترین اثر دکتر پروفسور زهتابی کتاب «تاریخ دیرین ترکان ایران (ایران تورکلرینین اسکی تاریخی)» به ترکی است. وی در این کتاب مدعی شدهاست که از هفت هزار سال قبل ترکان در آذربایجان زندگی کردهاند. وی سومرها، ایلامیها، کاسیها، قوتتیها، خزرها، لولوییها، اورارتوها و غیره را از اقوام ترک آن زمان مینامد. وی میگوید :
میتوان گفت که همه محققان تاریخ باستان برآنند که سومریان از آسیای میانه یعنی از موطن اصلی ترکان به بین النهرین مهاجرت کردهاند.
در کتاب آمدهاست که این اقوام ترک اختراعات مهمی همچون خط و چرخ و فلزات داشتهاند. آنها بودند که روز را به ۲۴ ساعت و هر ساعت را به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه را به ۶۰ ثانیه تقسیم کردند. آنها بودند که دایره را به ۳۶۰ درجه تقسیم کرده و نسبتهای مثلثاتی را کشف کردند و سرانجام اقوام ترک یاد شده بودند که برای اولین بار قانونگذاری را در جوامع خود وارد کردند.
کتاب که در عنوان خود عبارت «دکتر پرفسور محمدتقی زهتابی» را دارد, با مجوز وزارت ارشاد تاکنون چندین بار به زبان اصلی و ترجمه به فارسی تجدید چاپ شدهاست. محل اخذ عنوان «دکتر پرفسور» در کتاب ذکر نشدهاست ) .
پان ترکیست و جعل جغرافیا و جمعیت :
پان ترکیستها در آستانه زوال امپراطوری عثمانی درصدد برآمدند یک کشور یک دست ترک بسازند و بدین منظور اقلیت های غیر ترک را مجبور به مهاجرت از موطن اصلی خود کردند و بجای آنان ، اقوام ترک و یا اقوام ترک شده را به جای آنان ساکن کردند . در خلال این مهاجراندن ها که اغلب با خشونت و سبعیت و نیز تجاوز جنسی به زنان و دختران صورت می بست شمار قابل توجهی از اقلیت های غیر ترک به کام مرگ فرستاده شدند .
در ادامه ما به پنج نسل کشی اقلیت های غیر ترک که توسط پان ترکیستها به وقوع پیوست اشاره می کنیم .
کشتار ایرانیان :
یکی از اولین کشتارهای های ترکان ، کشتار ایرانیان از قرن پنجم تا قرن هفتم و هشتم است . متاسفانه این نسل کشی مغفول مانده است . نسل کشی و وحشی گری اقوام ترک تا حدی بوده است که اصطلاح ترکتازی در زبان فارسی برای بیان وحشیگری است .
سخن گفتن از کشتار ایرانیان توسط ترکان مجالی جداگانه و واسع می طلبد و نیازمند مقاله ای مجزا است اما ما در اینجا بخش هایی از شعر یکی از شاعران را که نشاندهنده ترکتازی و وحشیگری و کشتار ایرانیان به دست تیره ای از این اقوام زرد پوست مغول سان است ذکر می کنیم ، این قصیده غرا زبان حال اهل خراسان است خطاب به پادشاه زمان پسر خوانده سلطان سنجر که در سمرقند ساکن بود :
به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامهٔ اهل خراسان به بر خاقان بر
نامهای مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامهای مقطع آن درد دل و سوز جگر
نامهای بر رقمش آه عزیزان پیدا
نامهای در شکنش خون شهیدان مضمر
قصهٔ اهل خراسان بشنو از سر لطف
چون شنیدی ز سر رحم به ایشان بنگر
خبرت هست که از هرچه درو چیزی بود
در همه ایران امروز نماندست اثر
خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر
شاد الا بدر مرگ نبینی مردم
بکر جز در شکم مام نیابی دختر
مسجد جامع هر شهر ستورانشان را
پایگاهی شده نه سقفش پیدا و نه در
به خدایی که بیاراست به نامت دینار
به خدایی که بیفراخت به فرت افسر
که کنی فارغ و آسوده دل خلق خدا
زین فرومایهٔ غز شوم پی غارتگر
رحمکن رحم بر آن قوم که نبود شب و روز
در مصیبتشان جز نوحهگری کار دگر
رحمکن رحم برآن قوم که جویند جوین
از پس آنکه نخوردندی از ناز شکر
رحمکن رحم بر آنها که نیابند نمد
از پس آنکه ز اطلسشان بودی بستر
رحمکن رحم بر آن قوم که رسوا گشتند
از پس آنکه به مستوری بودند سمر
به دلیل همین یورش ها و قتل و غارت هاست که در زبان فارسی اصطلاح " ترکتازی " به معنای وحشی گری ، غارتگری و ناغافل هجوم آوردن است . جالب اینکه نظامی گنجوی که پان ترکیستها وی را ترک می دانند یکی از بیشترین بکاربرنده های اصطلاح ترکتازی است :
بر آن مه ترکتازی کرد نتوان
که بر مه دست یازی کرد نتوان
نظامی ، خمسه ، خسرو شیرین
میکرد بوقت غمزه سازی
برتازی و ترک ترکتازی
نظامی ، خمسه ، لیلی و مجنون
بر رهش عشق ترکتازی کرد
فتنه با عقل دستیازی کرد
نظامی ، خمسه ، هفت پیکر
کس از بیم شه ترکتازی نکرد
بدان لعبتان دست یازی نکرد
نظامی ، خمسه ، شرف نامه
حال تاریخ گذشته و فراموش شده کهن را فرو می گذاریم و به سراغ نسل کشی های پان ترک ها در قرن حاضر می رویم .
۱) نسلکشی ارامنه :
که خود ارمنیها آن را جنایت بزرگ می نامند، به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزی شده جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در اثنای جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط پان ترکیست های عثمانی و رهبران و پیروان قیام ترکان جوان اطلاق میشود. عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد، انجام میپذیرفت. امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه حدود یک و نیم میلیون نفر برآورد می شود. ( گرچه از آنجا که مقامات ترک اجازه وارسی آرشیو تاریخ جنگ را به گروه مستقل تحقیقاتی ندادند ممکن است این برآوردها چندان دقیق نباشد ) امروزه نسل کشی ارامنه به عنوان بزرگترین نسلکشی قرن بیستم شناخته میشود.
در این واقعه علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. و متاسفانه به این هم اکتفا نشده و زنان و کودکان در طول تبعید کرارا مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند . دولت ترکیه علیرغم عدم انکار چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی برنامه ریزی شده » سرباز می زند. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
اخراج ارامنه اغلب اوقات با غارت ، تجاوز جنسی و کشتار همراه بود . خیلی از اخراج شدگان کشته شدند ، یا از گرسنگی و بی سرپناهی در راه ارودگاههای نزدیک دیرالزور شهری در نزدیکی رودخانه فرات در کشور سوریه امروزی جانشان را از دست دادند . چندین هزار نفر از گرسنگی و بیماری در ارودگاههای اسرای جنگی که در آنجا ساخته شده بود- جانشان را از دست داد ند .
محققان نسل کشی ی ارامنه توسط پان ترکیستها را به سه دلیل می دانند :
۱- به دلیل جغرافیایی : چرا که ارمنیان همچون دیواری آهنین میان ترکهای عثمانی و ترک زبانان قفقاز و اران و ترکان آن سوی دریای خزر بودند، قرار گرفته بودند. در واقع ارمنی ها تنها قومی بودند که در برابر تهاجم ترکان هویت خویش را حفظ کرده بودند و ترک نشده بودند .
۲- دوم اینکه ترکیه که در آستانه تولد از دل امپراطوری چند فرهنگی و دینی و غیرناسیونالیستی عثمانی بود برای اینکه بتواند کشوری یک دست و با هویت یکپارچه و کامل ترکی درست کند ناچاربود که اقلیت های بزرگ در این کشور را نیز نابود کند و یا به نحوی از کشور خود برانند.
۳- سوم اینکه پاره ای ارامنه برای ایجاد دولت مستقل در خاک ترکیه تلاش می کردند و از این رو مورد سوءظن مقامات ترک قرار گرفتند .
جنگ جهانی اول فرصت مناسبی به ترکان جوان داد تا از پوشش آن برای رسیدن به مقاصد خود بهره گیرند . و سرانجام در سال ۱۹۱۵ طی یک برنامه از پیش ریخته شده، نژادکشی ارمنیان را به مرحله اجرا درآوردند ( برنامهای که به اعتقاد عده ای الگویی برای نازیها در جنگ دوم جهانی شد ). نابودی ملت ارمنی توسط پان ترکیست ها و ترکان جوان ، که خود را از نسل گرگ خاکستری می دانستند ، به شکلی دقیق و محرمانه طرح ریزی و اجرا شد. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل انور پاشا وزیرجنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرارداشتند. اینان برای پیشبرد هدفهای خود به دولت آلمان وابسته شده بودند. دولت ترکیه برای اجرای این طرح کمیتهای سه نفره تشکیل داد که اعضای آن بهاالدین شاکر، شکری و دکترناظم بودند. این طرح در سالهای ۱۹۲۳ - ۱۹۱۵ در ارمنستان غربی که تحت اشغال امپراتوری عثمانی بود، به اجرا در آمد و طی آن بیش از یک و نیم میلیون از مردم بیدفاع ارمنی از زن و مرد و پیر و جوان قربانی شدند و حدود یک میلیون نفر دیگر در سراسر جهان پراکنده شدند.
بنا بر این طرح نخست کلیه مردان ارمنی از ۱۵ سال تا ۵۰ سال را که توان داشتند، به بهانه بردن به جبهههای نبرد به ارتش فرا خوانده شدند. در آنجا آنها را خلع سلاح کرده و به گردانهای بیگاری در پشت جبهه منتقل کردند.
در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، حدود ۳۰۰ نفر از متفکران، نویسندگان، رهبران، و سیاستمداران ارمنی از جمله دانیل واروژان، سیامانتو، و روبن سواک در استانبول دستگیر و پس از انتقال به کشتارگاهها بطرز فجیعی بقتل رسیدند. همچنین در همان روز حدود ۵۰۰۰ نفر از ارامنه بی دفاع را در استانبول به کشتارگاه فرستادند که این سرآغاز قتل عام دسته جمعی مردم بی دفاع ارمنی بود به ویژه مردانی که بهعنوان سرباز در پشت جبهه به بیگاری کشیده شده بودند.
ترکان عثمانی در ۲۷ ماه مه ۱۹۱۵ قانون تبعید ارمنیان به موصل و سوریه را منتشر کردند. ماموران دولت، باشندگان شهرها و روستاهای ارمنی نشین را مجبور به جایی کرده و به دروغ به آنها گفته میشد که چون در منطقه جنگی قرار دارند میبایست برای حفظ جانشان به جاهای امنتری منتقل شوند. به آنها حتی فرصت نمیدادند که غذا و لوازم ضروری را با خود بردارند. آنان گروههای ارمنی را که بیشتر شان زنان، کودکان و سالخوردگان بودند، به طرف صحرای مرکزی سوریه درمنطقه درالزور درنزدیکی شهر حلب راندند که تعداد زیادی از کودکان، پیرزنان و پیرمردان در مسیر راه در اثر گرما، گرسنگی و تشنگی طاقت نیاورده و مردند. از سوی دیگر برای اجرای کامل کشتار ارمنیان مردان را از زن و بچه یشان جدا کرده، به طرز فجیعی قصابی میکردند و زنان و دختران جوان را برای نیات جنسی با خود میبردند. آنهایی هم که از خود مقاومت نشان میدادند، بطور وحشیانهای میکشتند.
۲ ) نسلکشی یونانیان :
در طول جنگ جهانی اول و پیامدهای آن (۱۹۲۳-۱۹۱۴) که منجر به فروپاشی امپراتوری عثمانی گردید، پان ترکیست های عثمانی و ترکان جوان که در سودای ساخت کشوری جدید و با هویت کاملا ترکی بودند علاوه بر قتل و عام ارامنه دست به کشتار همهجانبهٔ جمعیت یونانی باقیمانده در امپراتوری عثمانی (که در آن زمان بیشتر در شمال آناتولی ساکن بودند) زدند. این عملیات شامل کشتار مردم عادی و تبعیدهای اجباری زنان و بچهها نیز بود که در خلال این تبعیدها به دلیل نبود آذوقه و دشواری راه جان میباختند. بنابر منابع متعدد صدها هزار یونانی مستقر در عثمانی در خلال این تبعید اجباری توام با بی رحمی و قساوت جان باختند و تنها شمار کمی از نجاتیافتگان به کشورهای همسایه به ویژه روسیه پناهنده شدند. با این حال پس از پایان جنگهای یونان و ترکیه (۱۹۲۲-۱۹۱۹) بیشتر بازماندگان نسلکشی در خلال قراردادهای میان دو کشور در سال ۱۹۲۳ از زمینهای خود رانده شده و به یونان فرستاده شدند.
دولت کنونی ترکیه به عنوان وارث امپراتوری عثمانی، مدعی است که دلیل انجام این اعمال از سوی دولت عثمانی چیزی جز دفاع از خود نبودهاست. دولتمردان ترکیه همچنین ادعا میکنند «از آنجایی که دولت عثمانی احساس کرده بود یونانیها با کشورهای دشمن آنها، از جمله روسیه همکاری میکنند یا به نفع آن به جاسوسی می پردازند با این کشتارها به دفاع از خود برخاستهاست.
آناتولی یا همان آسیای کوچک، در زمان وقوع جنگ جهانی اول از نظر بافت جمعیتی نژادهای گوناگونی را در برمی گرفت که شامل ترک، کرد، ارمنی، یونانی، آشوری و یهودی میشد و این با آرمان پان ترکیست ها و ترکان جوان که خواهان کشوری کاملا ترک بودند منافات داشت لذا از فترت جهانی طی جنگ جهانی اول استفاده کرده به قتل و عام اقلیت هایی که احتمال داشت در آینده دردسر ساز شوند دست زدند.
در تابستان سال ۱۹۱۴ تشکیلات مخفی عثمانی متشکل از سردمداران دولت و افسران ارتش، دستور داد که تمام پسران جوان یونانی که تازه به سن سربازی رسیده بودند را از تراس و مناطق غربی آناتولی به عنوان کارگر به اردوگاههای کار اجباری منتقل کنند. مکانهایی که صدها هزار جوان یونانی جانشان را در آنجا از دست دادند. ارتش عثمانی در یک برنامه از پیش تعیین شده این جوانان را صدها مایل به مناطق داخلی آناتولی کشاند و آنها را به اجبار به کارهایی همچون راهسازی، ساختمانسازی، حفر تونل و دیگر کارهای سنگین و دشوار میگماشت، ولی تعداد آنها با گذشت زمان به شدت کاهش یافت که از دلایل آن میتوان به سختی و دشواری کار، بیماری و از همه مهمتر رفتار خشن و مستبدانه مراقبان و افسران ترک اشاره کرد که گاه منجر به کشته شدن کارگران میگردید. این برنامهٔ کار اجباری بعدها به دیگر مناطق یونانینشین آناتولی از جمله پونتوس (شمال آناتولی) نیز راه یافت.
اردوگاههای کار اجباری با تبعید باقی مردم یونانی از خانههایشان به مناطق دوردست تکمیل میشد، به گونهای که در خلال این پیادهرویهای اجباری بسیاری به دلیل نبود آذوغه و خستگی در میان راه جان میباختند. همچنین در این بین برخی شهرها و روستاهای یونانینشین توسط ترکها محاصره شده و اهالی آنها را قتل عام میکردند. به عنوان مثال میتوان به قتل عام شهر فوکا اشاره کرد. این شهر که در غرب آناتولی و ۲۵ مایلی شمال غربی ازمیر واقع شدهاست در ۱۲ جون ۱۹۱۴ مورد حمله ترکان قرار گرفت به گونهای که تمام ساکنان شهر اعم از مرد و زن و حتی بچهها قتل عام شده و سپس اجساد آنها را از بالای دیوار شهر به پایین پرتاب کرده بودند.
روشهای متعددی مورداستفاده توسط ترکان عثمانی در نسلکشی یونانیان و ارامنه قرار گرفت که از آن جمله میتوان به تبعیدهای اجباری قربانیان که بدون آذوغه و در مسافتهای طولانی انجام میگرفت و نیز گرسنگی دادن به قربانیان در اردوگاههای کار اجباری اشاره کرد.
کشتار و تبعیدهای اجباری سامانمند و از پیش تعیین شدهٔ یونانیان مستقر در آناتولی توسط ترکان عثمانی (برنامهای که در سال ۱۹۱۴ بدان جامهٔ عمل پوشانده شد) سبب ایجاد بستر اولیه برای جنایات مرتکبشده توسط هر دو ارتش ترکیه و یونان در خلال جنگهای یونان و ترکیه (۱۹۲۲-۱۹۱۹) شد. رشته جنگهایی که با تصرف شهر ازمیر توسط نیروهای یونانی در می سال ۱۹۱۹ آغاز گشت و تا آتش سوزی بزرگ ازمیر در سپتامبر ۱۹۲۲ ادامه یافت. در این بین شماری از مردم ترک نیز درخلال تسلط نیروهای یونانی بر قسمتهای غربی آناتولی (از مه ۱۹۱۹ تا سپتامبر ۱۹۲۲) مورد کشتار و جنایت قرار گرفتند. همچنین جمهوریخواهان ترک نیز به فرماندهی آتاترک در خلال جنگ چه قبل و چه پس از بازپسگیری شهر ازمیر(درسال۱۹۲۲) دست به کشتار گسترده مسیحیان به خصوص یونانیان و ارامنه مستقر در آناتولی زدند.
گزارشهای زیادی به تشریح کشتارهای از پیش برنامهریزی شده، تجاوز و تعدی به دختران و زنان و کودکان ، و سوزاندن آنها یا به فروش رساندن آنها میپردازند. همچنین در این یادداشتها نام عوامل اصلی نسلکشی نیز به دفعات ذکر شدهاست که از مهمترین آنها میتوان به: «محمود شوکت پاشا»(نخست وزیر وقت عثمانی)، «رآفت بی»، «طلعت پاشا» و «انور پاشا» اشاره کرد.
بر اساس مدارک بهجامانده، ترکها از سال ۱۹۱۴ میلادی ۱٫۵۰۰٫۰۰۰ ارمنی و ۵۰۰٫۰۰۰ یونانی که شامل مردان، زنان و حتی کودکان بودند را با خونسردی تمام به طرز فجیعی سلاخی کردند. هر چند همانند تمام نسلکشیها هیچ توافق نظری مبنی بر اینکه دقیقاً چه تعداد یونانی در نتیجهٔ برنامه نسلکشی ترکان عثمانی کشته شدهاند وجود ندارد اما به طور جامع پذیرفته شدهاست که حدود ۵۰۰ هزار یونانی در خلال سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۳ در نتیجهٔ قتل عامها و تبعیدهای اجباری جان خود را از دست دادهاند.
در دسامبر سال ۲۰۰۷ انجمن بینالمللی محققان نسلکشیبه عنوان اولین و خبرهترین سازمان در مورد مسائل نسلکشی مصوبهای را به تصویب رساند که بر طبق آن کشتار یونانیان مقیم عثمانی به وسیلهٔ ترکان در طول سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۳ رسماً «نسلکشی» خوانده شد. استفاده از واژهٔ «نسلکشی یونانیان» این موضوع را به اثبات میرساند که یونانیهای مقیم عثمانی نیز به همراه دیگر گروههای اقلیت دینی و نژادی و زبانی منطقه از جمله ارامنه و کردها و آشوریان از اهداف پاکسازیهای نژادی ترکان عثمانی بودهاند. این نتیجه در روز ۱ دسامبر ۲۰۰۷ به تصویب رسید و درنهایت در روز ۱۶ دسامبر گزارش رسمی آن توسط انجمن (IAGS) برای عموم مردم پخش گردید. مصوبهٔ سازمان (IAGS) با رای موافق اکثریت اعضای انجمن به تصویب رسید. با این حال تعداد اندکی از اعضای انجمن معتقد بودند که اعلام رسمی چنین نتیجهای هنوز نیازمند تحقیقات تخصصی بیشتری است.
تا کنون بناهای یادبود متعددی به منظور گرامیداشت یاد و خاطره حدود ۵۰۰ هزار قربانی نسلکشی در سرتاسر یونان برپا گردیدهاست. همچنین در برخی کشورهای دیگر از جمله آلمان، کانادا، ایالات متحده، قزاقستان و اخیراً استرالیا نیز تندیسها و بناهایی بدین منظور ایجاد شده است .
۳ ) نسل کشی کردها :
نسل کشی سومی که با رهبری گروه ترکان جوان و پان ترکیست ها به منظور از بین بردن هویت غیر ترکها و اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جایگزینی ترکها بجای آنها صورت گرفت نسل کشی کردها بود. ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این جابجاییهای اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند. کردها توسط گروه ترکان جوان مجبور به راهپیماییهای مرگآور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد شدند.. کشتار ۳۵۰ هزار کرد به درستی نشان می دهد که آنچه سبب نسل کشی ارامنه و یونانیان شد نه غیر مسلمان بودن آنان بلکه غیر ترک بودن آنها بوده است و اساسا لاییک های پان ترک تعصب و غیرتی به اسلام نداشتند که حال بخواهند کسانی را به دلیل غیر مسلمان بودن به قتل رسانند.
۴ ) نسل کشی آشوریان :
به کشتار جمعی آشوریان در دولت عثمانی گفته شود. این نسلکشی تحت حکومت ترکان جوان و نیروهای عثمانی صورت گرفت. آسوریان شمال میانرودان بویژه منطقه حکاری و ارومیه توسط نیروهای عثمانی میان سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ مورد کوچ اجباری و قتلعام واقع شدند.
گر چه دلایلی که برای این کشتارها ارائه میشود متفاوتند، اما به نظر می رسد همان دلایلی که منجر به کشتار یونانی ها و ارامنه و اکراد شد ، منجر به کشتار آشوریان هم شد یعنی چون پان ترکیستهای ترکیه، معتقد بودند مردم غیر ترک از قبیل ارمنی ها و یونانی ها و کردها و آشوری ها تهدیدی برای هویت ملی و ناسیونالیستی ترکیه بشمار میآیند و به این علت شمار زیادی از آنها را به تبعید و کوچ اجباری توام با شدت و غلظت و ذلت و تجاوز و تعدی جنسی واداشتند . در این جابجایی انسانهای فراوانی از بیآبی و گرسنگی تلف شدند. ترکیه این مسئله را اتفاقی و ناخواسته عنوان میکند.
نویسنده ایرانی، محمدعلی جمالزاده که در آن زمان از برلین رهسپار بغداد بوده این رویدادها را از نزدیک دیده و مشاهدات خود را ثبت کرده است. همچنین عبدالحسین شیبانی وحیدالملک در کتاب خود به نام خاطرات مهاجرت (ص ۸۷) مشاهدات عینی خود در این باره را باد کرده و از کوچاندن اجباری مردم مسیحی از سوی عثمانیان و بدرفتاری و تلف شدن زنان و کودکان در بیابان شمال سوریه گزارش میدهد.
۵ ) نسل کشی علوی ها :
طی سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۸ در مناطق کرد نشین ترکیه از جمله استان تونجایلی، استان الازیغ،استان بینگول جنبشی به رهبری سید رضا آغاز گردید که توسط دولت ترکیه با شدت تمام سرکوب شد. در این سرکوبی که به کشتار درسیم معروف است و می توان آن را نسل کشی علوی ها نام برد ، تعداد ۶۵،۰۰۰-۷۰،۰۰۰ کرد علوی کشته و هزاران نفر نیز تبعید شدند.
همچنین این جنبش دلیلی است بر نگاهی که دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ بر کردها داشتهاست. در تلاشی برای انکار هویت کردها دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ کردها را جزو ترکهای کوهستانی رده بندی میکرد.
نتیجه و سخن پایانی :
در خصوص آنچه ما در این مقاله آوردیم تذکر چند نکته ضروری است : اول اینکه اکثر مطالب ما با استفاده و استناد از مدخل های متعددی در دانشنامه آزاد " ویکی پدیا " است که منابع آن در ذیل هر مدخل نیز ذکر شده است و علاقه مندان می توانند به آن منابع و مآخذ مراجعه کنند .
دوم اینکه شاید این پنج نسل کشی برای عده ای ثقیل بیاید اما اگر توجه کنیم که پان ترکیستها خود را از نسل گرگ خاکستری به نام " آسنا " می دانند دیگر این سبعیت ها و تجاوزها و آدم کشی ها جای شگفتی ندارد چون سبعیت در ذات گرگ هست و اقتضای طبیعتش می باشد.
سوم اینکه قصد ما این است که نشان دهیم پان ترکهایی که امروز متاسفانه به دلیل سر بالا رفتن آب مدعی فرهنگ و تمدن و قدمت تاریخی و پیشرفت کنونی شده اند دستشان به چه جنایتهایی آنهم در قرن بیستم ، و نه مثلا در هزار سال ، پیش آلوده است .
چهارم اینکه دولت اشغالگر و جعلی ترکیه ( دولت ترکیه از لحاظ جعلی بودن شباهت زیادی به اسراییل دارد که با اخراج ساکنان اصلی سرزمین آناتولی ، یعنی یونانی ها و رومی ها در غرب آناتولی و ارمنی ها و کردها در شرق آناتولی ، برای خود کشور دست و پا کرد با این تفاوت که یهودیان در گذشته دور واقعا در فلسطین ساکن بودند در حالیکه ترک ها جایگاه اصلیشان سین کیانگ چین است و هیچ گاه در خاورمیانه جایگاهی نداشتند ، البته شباهت دیگر ترکیه به اسراییل این است که ترکیه نیز همانند اسراییل غده سرطانی منطقه است که رشدی سرطان وار دارد و در ترکیزه کرده مناطق دیگران قدرتی عجیب و سرطانی دارد ).
به هر تقدیر ترکیه برای یکصدمین سالگرد تشکیلش برنامه های متعدد و مفصلی در دست دارد که جا دارد ما ایرانیان به شدت مراقب عملکرد این دولت جعلی جدید باشیم وگرنه بازنده اصلی در بازی قدرت طلبی ترک ها خواهیم بود .
پنجم اینکه ملت ایران علی رغم داشتن دشمنی و بغض نسبت به پان ترکها و پان عربها و پان احمق های دیگر ، در طول تاریخ دستش به هیچ جنایت بزرگ و نسل کشی و... آلوده نیست و نه تنها آلوده نیست بلکه ۲۵۰۰ سال پیش کوروش ذوالقرنین محبوب خدای قرآن اولین بیانیه حقوق بشر را اعلان می کند و این نشان می دهد که ملت ایران ملت با فرهنگ و متمدنی است .
و نکته آخر این که جا دارد ۱۲ مهرماه ، که برابر با ۱۶ تشریتو بابلی است ، و سالگرد ورود کوروش ذوالقرنین به بابل و آزادی قوم یهود و صدور بیانیه معروف به بیانیه حقوق بشر کوروش است ؛ به عنوان روزِ " مهر و مروت و مدارا " نامگذاری شود ، به ویژه آنکه ۱۲ مهرماه مصادف با ایام جشن مهرگان نیز می باشد و مهم تر از آن سالروز میلاد مظهر مروت و فتوت ، حضرت علی (ع) نیز به سال شمسی ۹ مهرماه می باشد ، بنابراین اعلام روز ۱۲ مهرماه به عنوان روز " مهر و مروت و مدارا " کاملا تناسب دارد و زیبنده است .
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0